تجربیات علم باستان شناسی

تجربیات و ریزه کاری های علم باستان شناسی(گنج یابی و دفینه یابی)

تجربيات
با درود فراوان
در اين تاپيک قصد دارم تجربيات و يک مقدار ريزه کاري هائي که در علم شناسايي آثار وجود داره رو براي دوستان
بزارم تا بتونند استفاده کنند.
راستش من توي اين انجمن دوستان بسيار خوب و ارزشمندي دارم که به همه. اونها واقعاً افتخار ميکنم چون بسيار
فهميده و صاف و صادق و با معرفت هستند و من نيز از هيچ کمکي براي آنها فروگذار نخواهم بود. اين تاپيک
رو به افتخار اونها ميذارم که هم اين برادران عزيز، و هم بقيه کاربران بتونند استفاده کنند.
در ابتدا بايد عرض کنم که علائم شناسي به اين سادگي هائي که فکر مي کنيم نيست. به نطر من يک علامت رو
بايد چندين و چند بار در محل اون حاضر بشي و تمام جوانب رو بسنجي تا به ريزه کاري هاي اونها پي ببري. که
در ادامه اين مبحث با ذکر مثال شما دوستان رو قانع خواهم کرد.
خوب اول از جوغن ها شروع مي کنيم:
جوغن ها نمونه و انواع فراواني دارند که بعضي از آنها مستقيماً مربوط به دفينه و نسخه هستند. بعضي مربوط به
آئين و مراسم، بعضي مربوط به مقبره يا آرامگاه، که واقعاً به سادگي نميشه فرق ميان اين انواع رو تشخيص داد.
اما اگر مقداري حرفه اي و باتجربه باشي، ميشه تشخيص داد. در کل در بعضي از قبرستان ها يک هداياخانه پيدا
ميشه. مثلاً در جايي تعداد زيادي جوغن وجود داره که مشخص ميکنه آن محل داراي يک قبرستان مهم هست.
که يعني اينجا مي تونه علاوه بر آرامگا هها، يک هديه هم وجود داشته باشه. اين هديه معمولاً از يک کوزه به بالا
هست. که بعضي اوقات در زير يک تخته سنگ يا زير خاک و يا درون خود جوغن ميباشد. به عنوان مثال يکي
از دوستان من، تا حالا چندين بار از درون و کنار همين جوغن ها هدف در آورده.
نمونه. اول، ۷ عدد جوغن کنار هم بوده که هشتمين جوغن هم وجود داشته، اما بصورت پلمپ. و ميشه گفت
اصلاً مشخص نبوده، که بار اين جوغن يک کوزه. سکه بود.
نمونه. دوم ۳ عدد جوغن به شکل مثلث بوده، به اين طريق که هر جوغن روي يک سنگ جداگانه قرار داشته و
دقيقاً وسط اين مثلث هدف قرار داده شده بود. اون هدف نيز يک عدد کوزه. پر از سکه بود. پس اگر ۳ عدد
جوغن که هر کدام جداگانه بر روي يک سنگ و به شکل مثلث وجود داشت، مطمئن باشيد که هدفي در مرکز
مثلث موجود خواهد بود.
و نمونه. سوم جوغني وجود داشت که درون و يا در بدنه يا ديواره. آن يک دايره. کوچک کنده شده بود. اين دايره
علاوه بر اينکه ميتونه مسير هدف يا آرامگاه رو نشون بده، از جهتي ديگه هم ميتونه نشان يک بار درون خودش
باشه. به اين صورت که اگر خاکي درون آن هست خالي بشه، و بعد از آن متوجه مي شيد که ته جوغن به
وسيله. يک ماده که ميتونه ساروج و يا غيره باشه، پلمپ هست. که معمولاً اگر با يک وسيله اي به ته جوغن کوبيده
بشه صداي خالي بودن رو متوجه مي شيد. خلاصه اون جوغن رو شکستند و بار اونو که در ته جوغن وجود
داشت رو خالي کردند.
دوستان عزيز، نکته اي رو که بايد حتماً رعايت کنيد اينه که هر جوغني رو ديديد حتما خاک اونو خالي کنيد که
بيشتر دوستان به علت ندانستن اين موضوع اين کار رو انجام نمي دهند. البته اين موضوع رو بايد بدونيد که هر کجا
جوغن وجود دارد، نميشه گفت که حتماً به اين موارد ذکر شده برخورد خواهيد کرد. اما از طرفي هم ممکنه که
برخورد کنيد. در اينجا تصوير يک جوغن رو براتون گذاشتم که خودم درون اونو خالي کردم. به اين صورت که
بعد از اينکه مقداري از خاکي که در ته جوغن بود رو خالي کردم، انگشتان دستم بصورت کامل در انتها و
کنار ههاي جوغن فرو مي رفت، يعني انتهاي جوغن با خالي کردن خاک، قطر آن از دهانه داشت بزرگتر ميشد، که
واقعاً جاي تعجب داره که چقدر جالب اين عمل رو انجام داد هاند. البته هنوز خاک براي خالي کردن داره و ميشه
گفت که بايد هدفي در زير اين جوغن وجود داشته باشه که من به علت نداشتن وسايل لازم براي خالي کردن و
شکستن اون جوغن، مجبور شدم اتمام کار رو به مرحله بعدي بسپارم و واقعاً هم به علت دور بودن راه تا الان
فرصت نکردم کار اونو به پايان برسانم.
اما مورد بعدي، جوغن هائي بر سر قله يک کوه هستند که فعلاً ۳ عدد مقبره يا گور دخمه هم در کنار اين جوغن ها
نمايان شده. يک تجربه ديگه که لازمه دوستان بدونند اينه که بازم من تمام خاک اين جوغن ها رو خالي کردم و در
بيشتر اونها فقط يا خاک معمولي يا خاک و زغال بود. البته نه اينکه جوغن ها بصورت کامل پر ازخاک باشند.
بعضي از آنها فقط ته آنها خاک داره، بعضي تا نصفه، بعضي هم کامل پر از خاک هستند.
خوب، يکي از جوغن ها که دقيقاً در بالا و وسط يکي از اتاقک ها هست، بصورت کامل پر از خاک بود و وقتي
خاک اين جوغن رو خالي کردم متوجه شدم که خاک آن کاملاً قرمز و الک شده بود. يعني بر خلاف بقيه.
جوغن هائي بود که خاک عادي و پودر زغال داشتند بود! خوب شما چه نتيجه اي ميتونيد از اين موضوع بگيريد؟
نتيجه و تجربه اي که من کسب کردم اينه که اين جوغن با خاک قرمز و الک شده ميتونه به شما جا و مکان دقيق
مقبره رو نشون بده! يعني زير اين جوغن مقبره يا گور دخمه وجود داره و يا اينکه درون اين مقبره يا زير اين مقبره
دفينه وجود داره و يا اصلاً درون خود جوغن سنگهاي قيمتي يا دفينه ميتونه باشه که در اينجا تصاويري رو براي
شما گذاشته ام.
دوستان فعلاً تا اينجاي کار رو داشته باشيد تا در فرصت هاي بعدي تجارب و دانسته هاي بعدي رو در
اختيارتان قرار بدم.

ادامه. مبحث:
در جايي ديگه تعدادي جوغن از بزرگ به کوچک وجود داشته ، اما در کنار کوچکترين جوغن باز يک جوغن بزرگ
وجود داشته که دوستان وقتي ته آنرا شکستند باز به هدف رسيدند.
نکته و تجربه ديگه که لازمه به اون اشاره کنم اينه که، معمولاً مکان هاي مهم مي تونه نقشه و کروکي محل رو در کنار
۴ متر در يک راستا وجود داشت که تصاوير دو تا / خودش داشته باشه. مثلاً در جايي تعدادي مربع با فاصله ۵
از مربع ها را واسه. شما گذاشته ام. خوب، اين مربع ها در ابتدا کاملاً پر از خاک بودند و فقط ۵سانت از آنها
خالي بود. وقتي ما شروع به خالي کردن اين مربع ها نموديم، در يکي از آنها يک مهره. آبي رنگ وجود داشت که کل
کروکي منطقه و اتاقکها و نوع بار و عمق بار رو مشخص کرده بود. در يک مربع ديگه بازم مکمل همين مهره وجود
۴/ داشت و در مربع بعدي مهر هاي بود که اشاره به تله. مکانيکي آن داشت. من وقتي عمق هدف ها رو گرفتم ۵
متر بود. البته چندين دستگاه مختلف اونجا جواب داد و من با کمي توجه متوجه شدم که فاصله. هر مربع تا مربع
۴ متر هستش. يعني عمق اهداف، با اين ترفند نشان داده شده بود. پس اگر شما واقعاً توجهات لازم / بعدي ۵
رو به نشانه ها بکنيد مي تونيد متوجه نکاتي مهم و کليدي بشيد که ميتونه واقعاً براي شما مفيد باشه.
مورد بعدي از جوغن ها اينه که بعضي از جوغن ها واقعاً فقط مربوط به دفينه هستند که با کمي دقت و کنکاش
ميشه متوجه شد. من در اينجا تصويري رو براتون گذاشته ام که ميتونيد متوجه نوع کاربرد اين جوغن ها شد.
همانطور که مي بينيد اين سنگ يک مقدار بزرگ هستش و از جايي ديگه آورده شده و در شيب اين تّپه گذاشته
شده و زير اين سنگ رو براي مهار آن سنگ چين کرد هاند. روي اين سنگ هم ۳عدد جوغن وجود داره. يکي
بزرگ در وسط، يک متوسط در سمت جنوب غرب، و يک کوچک در سمت شمال شرق. خوب، تا اينجاي کار
بايد متوجه بشيد که معمولاً بعضي از دفينه ها رو توي شيب تّپه يا کوهها قرار ميدن و اينکه براي نصب
جوغن هائي که مربوط به آرامگا هها هستند بيشتر از سنگ هاي ثابت استفاده مي کنند. اما اين مورد کاملاً به شما
ميگه که اينجا فقط دفينه وجود داره ولي ما بايد چطور اين ۳عدد جوغن رو تفسير کنيم؟ به اين صورت که:
جوغن بزرگ در وسط اشاره به همون دفينه داره، جوغن متوسط که در سمت جنوب غرب بوده اشاره به مسير
هدف، و جوغن کوچک که در مسير شمال شرق هستش اشاره به راه ورودي مي کنه. که من دقيقاً در سمت
جوغن متوسط به فاصله تقريباً ۳ متري محل هدف رو نقطه کردم. اما ميمونه راه ورودي که بايد در مسير جوغن
کوچک باشه. خلاصه من وقتي عمق هدف رو گرفتم، ۵ متر نشون داده شد که اگر کمي دقت کنيد مي بينيد
عمق هدف بوسيله تعداد سنگهاي مهار، در زير سنگ بزرگ نشون داده شده.
خوب دوستان تا اينجاي کار رو داشته باشيد تا در مورد ريزه کاري هاي جوغن ها بيشتر کار کنيم البته در فرصت
مناسب در مورد ردياب هم کار خواهيم کرد.

ادامه. مباحث:
شما بايد هميشه در مورد نمادها تيزبين باشيد. در واقع بايد هر نمادي رو معني و تعريفي براي اون داشته باشيد.
مثلاً اگر در کنار يک جوغن علامت ديگري وجود داشت يا بايد دنبال همون علامت کناري باشيد يا اون علامت
رو معني کنيد و يا بايد در مسير اون علامت دنبال يک نماد ديگه باشيد. در کل وقتي يک جوغن در کنار خود
جوغن هاي ديگه هم دارد، به اين معني نمي باشد که به تعداد جوغن ها، آرامگاه وجود دارد بلکه ميتونه معنايي
ديگر و يا موارد باوري و اعتقادي باشند. به عنوان مثال، شما به تصويري که گذاشته شده توجه کنيد. همونطور
که مي بينيد يک بيضي بزرگ وجود داره که اين بيضي ميشه هم به عنوان يک چاه محسوب بشه و هم ميشه به
عنوان يک اتاق يا سالن يا آرامگاهي که بشکل بيضي هستش. اما علامت بعدي که دايره. نامنطم هستش را بايد
چطور تفسير کنيم؟ اين علامت در خيلي از تصاوير که کاربران گذاشته اند ديده شده، در واقع اشکالي تقريباً
دايره يا مربع بصورت نامنظم هستند که درواقع اين چنين اَشکالي، به يک سنگ اشاره دارند که يا علامت بعدي در
آنجاست يا هدف زير اون سنگه و يا درب ورودي زير اون سنگ قرار داره که در اين شکل ميشه گفت بايد درب
ورودي وجود داشته باشه. که من بر روي تصاوير توضيح داد هام و يا شکل بعدي که اگر توجه کنيد يک دايره.
نامنطم روي اين سنگ کنده شده و چون اين دايره در کنار خود نمادي ديگر ندارد ما ميتونيم خود سنگ رو مورد
اشاره قرار دهيم که در کنار يا زير خود بايد موردي وجود داشته باشه و اگر توجه کنيد تعداد سنگ هاي ايستاده
۳عدد هستند که اون دو تا باقيمانده در واقع به اون دو عدد سنگ چين دايره اشاره دارند. نکته. بعدي اينه که
اگر در کنار يک نماد، سنگ چيني وجود داشت، بدونيد که حتما موردي وجود داره و به راحتي از کنار اون
سنگ چين نگذريد.
فعلاً تا اينجاي کار رو داشته باشيد تا به بقيه موارد بپردازيم.

اگر توجه کرده باشيد من در جائي گفته بودم بين مربع ها رو اندازه گرفتم و همون اندازه شد عمق هدف و يا زير
اون سنگ بزرگ ۵ عدد سنگ کوچک وجود داشت که باز شد عمق هدف.
۴ متر بود، در واقع عمقي که من گرفتم نزديک به ۵ / در واقع من به يک مورد جالب برخوردم و اينکه بين مربع ها ۵
۵ متر بود. و جائي هم که اون ۵ عدد / متر بود و عمقي که دستگاه تصويري و حفر هياب گرفته بودند بين ۵ تا ۵
۵ متر بود. همانظور که ميدونيد عمق گيري به / سنگ وجود داشتند، بازم عمقي که من گرفتم ميشه گفت ۵
وسيله. ردياب هميشه ميتونه نيم متر کم يا زياد داشته باشه. نکته اصلي اينه که اون زمان متراژ آنها، با اين تفاصيل
تقريباً نزديک به ما بوده، يعني هر ۵ متر نيم تا يک متر با ما اختلاف داشته. البته هر دور هاي ميتونه بازم اختلافهاي
ديگه اي داشته باشه، اما در اين دو مورد ظاهراً به اين صورت بودند.
بادرود فراوان خدمت تمام دوستان گرامي
من در اين پست تصويري از يک درب پلمپ شده براتون گذاشتم. همون طور که مي بينيد اين ورودي، توي سينه يا
ديواره قرار داره. در واقع اين يک نوع پلمپ هست که توسط سنگ و ساروج درست ميشه. شايد در نگاه اول
پيش خودتون فکر کنيد که خيلي راحت ميشه اين درب رو تخريب کرد! اما واقعاً هر چه دوستان خواستند اين
سنگ چين رو تخريب کنند نتونستند، فقط تنها کاري که انجام دادند همون سوراخ هائي هست که در تصوير هم
مشخصه! البته با وسايل و وقت لازم ميشه کار اين درب رو تمام کرد اما به علت نزديکي به روستاي مجاور، از
سر و صدا معذور هستند. در کل منظور از گذاشتن اين تصوير، آشنائي شما با يک نوع از پلمپ هاي ورودي
هست.
تصاوير بعدي مربوط به درب هاي ورودي بعضي از اتاقک هاست که به علت زير خاک بودن يا استتارهاي حرفه اي
قابل تشخيص نيستند، اما براي نشان دادن بعضي از اين ورودي ها نشانه هائي بکار ميرفته که شايد مورد توجه ما
قرار نگيره و در واقع به نوعي طبيعي جلوه کنه !
در تصاوير باز مشخصه، اگر توجه کرده يا تصوير رو بزرگتر کنيد، در کنار ورودي ها قسمتي از ديواره بصورت
رنده رنده علامت گذاري شده! البته اين تصوير مربوط به ايران نيست اما براي تجربه ميشه مورد استفاده قرار
بگيره و نيز امکان داره همچين موردي توي ايران هم پيدا بشه. در کل اين تصاوير ميتونه ديد ما رو نسبت به پيدا
کردن دربهاي ورودي بازتر کنه.

دراينجا براتون يک تصوير گذاشتم که مربوط به قبرهاي سرداري است. اگر توجه کنيد دور تا دور جوغن
شيارهائي وجود داره، که در ايران، اين نوع شيارها با مختصات گوناگون اگر در يک جا آمده باشند در واقع خبر
از مقياس يا متراژ ميدهند و نوع محاسبات آنها به اين صورته که، شيارهاي بلند ۱۲ متر و شيارهاي کوچک ۶
متر محاسبه مي شوند. لذا با محاسباتي که ما براي اين شيارها در نظر گرفتيم تقريبا ۱۰۰ و چند متر مسافت
تاهدف يا نماد بعدي است. خوب اين نوع از قبرها اشاره ميکنه به جائي که سنگ چينه، يعني اون اطراف، در
اين مسافت گفته شده، اگر سنگ چين وجود داشت، هدف در زير سنگ چينه. در واقع اگر به شکل ظاهري
شيارها نگاه کنيد طوري طراحي شدند که به شما مفهوم سنگ چين به دور آرامگاه رو ميرسونه و اما مسير
حرکت از سمتي ميباشد که اون جوغن کوچک وجود داره و بازم اگر توجه کنيد، در لبه اون جوغن بزرگ که خود
آرامگاه محسوب ميشه يک شيار کوتاه يا مربع کوچک وجود داره که با مقداري تفکر ميتونيم اين علامت را به عنوان
راه ورودي به آرامگاه قلمداد کنيم. يعني درب ورودي و محل وارد شدن به اون قبر يا آرامگاه از سمتي هست که
او شيار کوتاه قرار داره. يعني اگر اون شيار کوتاه در قسمت شمال جوغن بزرگ قرار داره، راه درست وارد
شدن به آرامگاه از قسمت شمال هدف هست.
دوستان تا اينجاي کار رو داشته باشيد تا به مراحل بعدي بپردازيم.
بازم ممنون و سپاسگذار از شما دوستان گرامي و عزيز
دوستان همانطور که گفتم هرکجا تعدادي جوغن وجود داشت دليل بر اين نمي باشد که همگي نشان قبر هستند.
در کل جوغن ها معاني خاصي دارند که اينجا به قبرها ميپردازيم. خوب بعضي از اونها ميتونه معاني ديگه اي غير
از قبر داشته باشه. البته در بعضي اوقات هم ميشه که همه. جوغن ها، منتسب به قبر بشوند)در صورتي که همگي
داراي يک فرم خاص و شکلي واحد باشند( مثلاً من در جايي ۳ عدد جوغن بزرگ و مخروطي شکل رو ديدم که
اين ۳ عدد هم اندازه نبودند و در کنار اونها نزديک به ۷۰ تا ۸۰ عدد جوغن کوچک به اندازه ۵ سانت که تمام
اين جوغن هاي کوچک داراي شکل و رديفهاي منظم بودند. و اين جوغن ها روي يک صخره ۲۵ متر مربعي قرار
داشتند که فاصله. اين صخره تا زمين ۱۰ سانت بودش. خوب دقيقاً ۳ عدد دخمه که درب هاي اونها هم سطح
زمين بود، باز شده بودند و قبرهاي زيادي هم در سمت شرق اين جوغن ها وجود داشتند که عمق تقريباً کمي
داشتند و معمولاً هم اشياء زيادي ندارند. در واقع اين قبرهاي خاکي منتسب به اون جوغن هاي کوچک بودند و
مهم تر از همه، همون ۳ عدد جوغن بزرگ بودند. در کل جوغن هائي که عمقي بالاتر از يک وجب دارند مهم
هستند و اگر به صورت مخروطي شکل بودند و همچنين روي سنگ هاي يک پارچه و يا صخر ههاي بزرگ بودند در
ابتدا دنبال دخمه در همان نزديکي اطراف اون سنگ فرش يا صخره باشيد تا قبرهاي سنگي و يا خاکي. من چند
جائي که مشاهده کردم به همين صورت بوده و درب ورودي آنها دقيقاً در سمت شمال غرب بوده و شما براي پيدا
کردن درب ها، سعي کنيد تمام قسمتي که رو به شمال غرب هست رو کاوش کنيد. البته اينو هم اضافه کنم که
-۹-۷- جوغن هاي مخروطي شکل معمولاً هدف در همان نزديکي خودشان هست. نکته. بعدي، جوغن هاي ۳
۱۲-۹- ۱۲ که شکل هاي منظم و يک فرم داشته باشند مهم و با اهميت هستند و همچنين در جوغن هاي ۷
تائي سنگ هاي قيمتي نيز وجود داره.
در اينجا در مورد اين تصوير بحث ميکنيم:
همانطور که در تصوير مي بينيد، تعدادي جوغن روي اين سنگ وجود داره و تنها جوغني که قابل بررسي و کاوش
هست فقط همون جوغن بزرگه. يعني در اين قسمت فقط يک آرامگاه هست، که مهم و قابل توجه مي باشد. اين
هم اضافه کنم که هيچ آرامگاهي در نزديکي و اطراف اين جوغن ها نيست و اگر توجه کنيد شکلي بصورت يک
مستطيل روي اين سنگ وجود داره. خوب، اين موضوع به ما ميگه که شما بايد بدنبال يک سنگ يا فرو رفتگي يا
بر آمدگي بصورت تّپه مانند به شکل مستطيل باشيد که آرامگا هها در آن قسمت هستند. و بعضي اوقات هم
خودِ سنگ، نشانه. قسمتي از آن يا نوک آن مسير حرکت رو نشون ميده. در بعضي مواقع اين چنيني، شکلي مثل
مستطيل يا شکل هاي نامنظم طوري و در جهتي از جوغن ها قرار ميگيره که اشاره به خود همين سنگ ميکنه.
يعني هدف در زير يا کنار همين سنگ علامت دار ميباشد و يا همين علامت نامنظم، شکل دقيق همين سنگ رو
ترسيم ميکنه که علامتها روي اون هستند که بازم اشاره به هدف در کنار همين سنگ رو داره.
فعلاً تا مطالب بعدي.
بازم ممنون و سپاسگذار از دوستان
راستش من يک مقدار تصوير توي يک مموري داشتم که ميخواستم اونها رو همراه با توضيح در اينجا قرار بدم اما
مموري پيش کسي جا موند و خيلي از تصاوير رو فعلاً نميتونم بزارم اما يک مورد از اونها رو توضيح ميدم.
يکي ديگه از مدل هاي جوغن ها، جوغني هست که بشکل کله قنديه، يعني ته اون کاملاً تيز ميشه بطوري که عمق
از دهانه بزرگتره اين نوع از جوغن اگر به صورت تکي بياد در اطراف خود به فاصله ۴۰ تا ۵۰ متر يک غار
پلمپ شده وجود داره که وقتي وارد غار شديد بازم يک پلمپ ديگه وجود داره.
و درصورتي ديگه، اگر همين مدل جوغن بصورت دوتايي اومده باشه در اطراف خودش اشاره به قبرهاي سنگي
ميکنه .
فعلاً تا اينجاي کار رو داشته باشيد.
با درود فراوان
تجاربي وجود دارد که مايلم در اختيار دوستان قرار دهم تا بلکه بتونن در کارشون بهتر به نتيجه برسند، اما واقعاً
مواردي بوجود اومده که هر کسي را از ادامه دادن اين راه دلسرد ميکند. گر چه خيلي از دوستاني که راهنمائي
کننده. کاربران هستند متوجه گفته هاي من ميشوند. اين گفته ها دليل بر ناز کردن يا بزرگ جلوه داد اين موضوع
نيست.
در ابتدا يک مقدار در مورد خودم جهت آشنا شدن بيشتر دوستان توضيح ميدهم وعلت دلسرد شدن من يا
بعضي ديگر از دوست داران اين علم رو بيان ميکنم. در ابتدا بايد بگم من جاهاي فراوان و سفرهاي بسيار
زيادي چه از لحاظ کارشناسي و چه ديدن و چه براي تجربه اندوختن و چه دستگاه زدن انجام داد هام. کلاً بحث
از اينجا شروع ميشه، من چندين سال پيش در يکي از کشورهاي بقول معروف خوب خليجي زندگي ميکردم و از
آنجائيکه به اين علم علاقمند بودم در همانجا هم پيگير بودم. مانند عضو شدن در چندين انجمن فلزيابي، نمادها و
نشانه ها که مربوط به انواع کشورهاي عربي بود. و وقتي هم که به ايران بازگشتم يک مقدار اطلاعات و فايلهاي
عربي که در انجمن هاي عربي به اشتراک گذاشته شده بودند به همراه خودم آورده بودم. البته اين آثار و نمادها که به
زبان عربي بودند در واقع مربوط به تاريخ و تمدن خود اون کشورها هست که به عربي نگاشته شده اما در پس
اين نمادها فرهنگ هاي غني وجود دارد، چرا که تقريبا ۱۱ کشور وجود دارند که کلاً عرب نيستند. مانند مصر
که قبطي هستند و يا اردن که نبطي مي باشند و يا بقيه کشورها از جمله لبنان، تونس، الجزاير، ليبي، سوريه، عراق
وغيره که همگي داراي تمدني تقريباً مانند بقيه کشورهاي باستاني هستند که در زمان گسترش اسلام، زبان آنها
عوض شده و تنها کشوري که زبان آن پا بر جا ماند، ايران خودمان مي باشد. همانظور که از “حسين هيکل”
فيلسوف و دانشمند مصري سئوال کردند که شما با اين همه پيشينه. تاريخي چطور به اين سادگي زبانتان عوض
شد؟ اين دانشمند در جواب خبرنگار ميگويد: )ما کسي همانند فردوسي نداشتيم (. در کل در حاليکه بيشتر
کشورهاي عربي و اروپايي هر کدام چندين انجمن و سايت مربوط به گنج يابي داشتند، در ايران حتي يک مقاله هم
وجود نداشت چه برسه به انجمن و سايت و تنها کسي که در ابتدا شروع به فعاليت در اين حيطه نمود آقاي
باقري بود که براي اولين بار از طريق فضاي مجازي اين فرصت را ايجاد نمود. جناب باقري هم در ابتدا از
داشته ها و تجارب خود و ديگران و همچنين عرضه کردن کتابهائي در اين مورد راه را براي بقيه طالبان اين علم و
ايجاد شبکه هاي مجازي ديگر باز نمود. در همون راستا من در انجمن جناب صحرائي خواستم با ارائه دادن
فايل ها يا کتاب هاي انگليسي و عربي که داشتم کارم را شروع کنم. البته فقط در جهت ياري رساندن به طالبان
اين حرفه، اما جناب صحرائي هم به علت معذور بودن در اين حيطه نتونستند اجازه. فعاليت رو به من بدهند و
در نتيجه يک مقدار از فايل هائي که داشتم رو براي جناب باقري براي نظر دادن ايشون درباره. آنها فرستادم و
ايشون هم از لحاظ استفاده براي بيشتر آشنا شدن با اين علم تائيد نمودند. تا اينکه بعد از مدتي انجمن جناب
مهدي قاسمي راه افتاد و فرصتي شد براي ارائه دادن اين مطالب. که در اون زمان شروع به فعاليت نمودم. واقعاً
زحمت زيادي داشت. از آنجا که تا حدودي خودم به زبان عربي تسلط داشتم شروع به ترجمه کردن تک تک
فايل هاي عربي و تا حدودي انگليسي نمودم و کلي وقت براي تنطيم و کات کردن تصاوير و هم چنين فتوشاب و
تايپ وجستجوهاي مکرر براي پيدا کردن تصاوير واقعي و زنده از آن نمادها و انتقال آنها به انجمن براي درک بهتر
کاربران از آن نماد يا سمبل گذاشتم. در نتيجه بعضي وقتها کاربراني بودند که مي گفتند اگر کتاب يا فايلي داريد
براي دانلود بگذاريد و من نيز صرفاً به علت يک سري موارد، اقدام به چنين کاري نکردم چون ميدونستم اگر اين
کار انجام بشه و کتابها به عربي براي دانلود گذاشته بشن، اون وقت اين مطالب از ارزش و ياد گيري آنها کاسته
ميشه و در ضمن بعضي از اون مطالب ترجمه شده در مورد نمادها توي اون فايل هاي عربي نبودند، بلکه من تيکه
تيکه از انواع انجمن ها جمع آوري و ترجمه کرده بودم. حال به نظر شما اين فايل ها اگر بصورت عربي در همون اوايل
کار براي دانلود گذاشته شده بود چه استفاد هاي ميتونست داشته باشه؟! همانطور که يکي از دوستان، حالا به
هر دليل يا هر فکري که داشته ، تمام اون فايل ها رو بصورت همون عربي براي دانلود گذاشت که خيلي ها اصلاً
دانلود نکردن و کساني هم که دانلود کردند، ميدونم هنوز که هنوزه حتي يک بار هم بازشون نکردند و کلاً اين
روند از ياد گيري و توجه نمودن از بين رفت. درحاليکه کسي يا کساني ديگه بودند که فقط ميخواستند به من
بفهمونند که فلاني، ما ميدونيم منبع شما کجاست؟ در حاليکه من همون ابتدا اين فايلها رو براي چند تا از
دوستان فرستاده بودم و به خيلي از دوستان ديگه در پيامهاي خصوصي براشون توضيح داده بودم که اين فايلها رو
من قبلاً داشته ام و الان فقط دارم ترجمه و در انجمن قرار ميدم و اينو بايد اون دسته از دوستان بدونند که
انجمن هاي عربي سالهاست که در اين حيطه فعاليت دارند، چرا تا حالا کسي نتونسته بود؟ در حاليکه خودم به
چند تا از دوستان آدرس دادم و هم اينکه توي چند تا از تصاوير آدرس سايت ها قيد شده بود! در نهايت و
اصل مطلب اينه که در گوشه و کنار، دوستاني که قبلاً محبت خودشونو از طريق تشکر براي اون آموزش ها ابراز و
از بابت اون آموز هها کلي ذوق ميکردند، چون تا اون موقع کسي مجاني داشته هاشو به نمايش نمي گذاشت يا بعضي
از همين دوستان حتي الف باي اين کار رو بلد نبودند، اما حالا شروع به متلک و کنايه زدن ميکردند که آره مگه
اين تصاوير مال آرياست! يا آريا خودش هم از جايي گرفته! و يا ما اصلاً نميدونيم چرا آريا و به چه علتي نمي گه
که از جائي اين فايلها رو گرفته و غيره و بعدش هم نقطه چين ميگذاشتند! اما يادشون رفته بود که آريا ماه ها
بدون چشم داشت پشت کامپيوتر مي نشست و بصورت منظم و حساب شده اين آموزش ها رو براي استفاده قرار
مي داد! حالا درسته دوستاني که يک مقدار تجربه آنها بالاتر رفته بود بيايند متلک پراني کنند؟ و يا دوستان
ديگري باز براي تخريب من بگن آريا استاد کپي پيست هست و غيره! اينو بدونيد برادران عزيز، اون تصاوير نه
مال منه، نه مال کسي ديگر، چون من اونها رو مجاني فقط مقداري زحمت کشيدم که اونم از روي وظيفه و
علاقمندي به دوستان و انجمن بوده. البته جناب ……. مدير اصلي اون انجمن هم در جائي، حرفي که لازم
بود رو بيان کردند و جاي تشکر هم دارد. من از اين رو اين بحث رو توي اين انجمن بيان کردم، چون ميدونم
کاربران همه. چند تا انجمن تقريبا يکي هستند.
واقعاً من بايد چقدر اين حرفها رو تحمل کنم در حاليکه مي بينيد ارائه دادن مطالب سودمند و جديد بسيار کم
شده، بجز اينکه مطالب تکراري تکرار ميشوند و يا از مطالب و گفته هاي ديگران کپي برداشته و به ديگران به
عنوان پاسخ داده ميشود. آيا من استاد کپي پيست هستم؟ و يا من به گرد پاي فلاني ميرسم؟! يعني اون
کسانيکه انواع کتابهاي خارجي را ترجمه ميکنند و ميفروشند و در جواب کاربران هم از مطالب اون کتابها پاسخ
کارشناسي ميدهند، بايد اون افراد هم استاد کپي معرفي بشوند؟ در حاليکه من اصلاً قبول ندارم، چون آنها هم
به نوبه. خودشان هم تجربه و هم زحمت ميکشند.
ميخوام از دوستان سئوالي بپرسم. تا حالا چند نفر سفر کارشناسي رفته اند که حرفي براي گفتن داشته باشند؟
و يا حداقل يک چشمه هر چند کوچک رو نشان دهند که آن دعوت کننده چيزي رو بدست آورده باشد؟! و يا
اعلام کنه که مثلاً من توي اين سفر و يا اين کاوش فلان دستاورد يا تجربه رو بدست آوردم! و يا فلان رمز رو
کشف کردم! و يا اصلاً فقط از طريق کارشناسي بدون دستگاه تونسته جنسي رو در بياره يا تونسته پلمپي رو
باز کنه!
و يا اصلاً تا حالا توي چند تا از چاه ها، قلعه ها، و يا حوض ها کار کردند! يا از کجا ميتونند بفهمن اين چاه در
انتها تونل داره؟ و يا دفينه. چاه در کدام سمت و جهت قرار گرفته؟ و يا اصلاً از کجا بايد فهميد چاه مورد نظر
ممکنه تله داشته باشد؟ و يا اصلاً چاه هاي سنگ چين رودخونه اي با سنگ چين کوهي و يا آجرچين چه فرق هائي
دارند؟ و يا هر کدومشون چه منظوري رو براي دفينه خود دارند؟ يا تا حالا توي چند تا از غارها کار
کرد هاند؟ توي قلعه ها چطور؟ تا حالا چند تا قبرهاي مربوط به جوغن ها رو بدون خطا به هدف زد هاند؟ آيا
ميتونند بگن بهترين جوغن ها کدام هستند؟ و در کجا قرار ميگيرند؟ و يا حداقل تونسته باشند قسمت بيشتر
رمز گذاري جوغن ها رو حل کرده باشند؟!
من بيشتر از اين موضوع رو ادامه نميدم، هميشه سعي کنيد قدر همديگه رو بدونيد و بهترين توصيه. من اينه که
براي رسيدن به يک هدف از طريق کارشناسي، اول حضور يک کارشناس خوب در منطقه هست، مرحله. بعدي
فيلمي کامل از منطقه، و در مرحله آخر عکس يا تصوير. که به نظرمن با ارايه دادن تصوير ۵ درصد از
کارشناسي تکميل ميشه، با فيلم ۸۰ درصد و با ديدن، اگر کارشناس خبره باشه ۱۰۰ درصد.
در اينجا به چند مورد اشاره ميکنم اميدوارم مفيد واقع بشه. سر فرصت سعي مي کنم تجاربي بيشتر و اساسي
رو عنوان کنم.
ميخوام يک مقدار به اهداف راحت اشاره داشته باشم. يکي از اهداف راحت همين جوغن هائي هستند که
عمق نيم سانتي و پهناي دو سانتي دارند و تقريبا اندازه. سکه هستند. اين جوغن ها معمولاً به تعداد زياد هستند،
از ۵۰ تا ۱۰۰ تا ۲۰۰ تايي هم موجوده. معمولاً دو عدد جوغن اندازه. کوپ قهوه خوري با ۴ يا ۵ سانت عمق
و يا حتي عمق کمتر در کنار اين جوغن هاي سکه اي هم وجود دارد. در واقع اين نوع جوغن ها اشاره به کوز هاي
از سکه دارد. اين مورد توسط يکي از دوستان با همين مشخصات گفته شده کشف شده و طوري که من براي
مشاهده مکان رفته بودم، به اين صورت بود: سنگي پهن به اندازه. يک متر و نيم و مماس يا هم سطح با کف زمين
که بين ۵۰ تا ۱۰۰ جوغن سکه اي و دو عدد جوغن بزرگتر که يک کوزه بزرگ تقريبا اندازه يک سماور معمولي در
پائين يا ريشه يا همون بدنه سنگ جاساز شده بود. منظور زير خود جوغن ها در خود ريشه و پائين سنگ تراش
خورده و جاي کوزه توي اون سنگ شکل گرفته بود و اون کوزه پر از سکه، دقيقاً توي اين جاساز بوده. در واقع
اگر دستگاه نداشته باشي به راحتي نميتوني تشخيص بدي که درون سنگ يک کوزه جاساز شده. کلاً هدف يا
درون سنگه يا زير سنگ اتفاقاً يک تصوير از اين جوغنها رو آقاي کاني دارند که چند مدت پيش از من در مورد
اين تصوير نظر خواستند و من هم نسبت به تجربه اي که داشتم همون ابتدا گفتم که اين تصوير شما مربوط به کوز هاي
پر از سکه هستش که اتفاقا گفتم بار دقيقاً زير خود سنگه. اما اون موقع فکر ميکردم که امکان داره دو يا سه
متر جلوتر، توي شيب، درب ورودي به زير سنگ داشته باشه که بازم بعيد نيست. اما از وقتي که خودم اين نمونه
کار رو ديدم ديگه براي تصوير آقاي کاني نيز مطمئن شدم که بار زير خود سنگه. البته اگر اين جوغنها واقعاً اندازه.
همون سکه باشند. اگر آقاي کاني تصوير رو هنوز داشته باشند ميتونن براي آموزش قرارش بدهند.
يکي از موارد ديگه جوغني هستش که دقيقاً وسط سنگ قرار ميگيره. يک چيز جالب اينه که من قبلاً هم توي
انجمن هاي عربي اين موضوع رو خونده بودم که اگر جوغني در وسط سنگ قرار بگيره هدف دقيقاً زير سنگه و از
آنجائيکه جناب استاد نيک آئين هم در سايت خود دقيقاً به اين موضوع اشاره کرد هاند پس ميشه مطمئن بود که
هدف دقيقاً زير سنگ هست. البته بايد با دقت سنگ مورد نظر رو بررسي کرد چون چنين سنگي که اين جوغن
روي اون هست تقريباً بزرگه و اين سنگ بزرگ ميتونه در گوشه هاي خودش يک علامت ديگه داشته باشه که اشاره
به راه ورود براي رفتن به زير سنگ داره! اگر هم نبود که بايد مستقيم به زير سنگ رفت. در کل، من همچين
نشانه اي رو پيدا کردم. يک سنگ بسيار بزرگ بصورت مستطيل و يک جوغن به قطر ۱۰ و عمق ۱۰ سانت که
يک مثلث در لبه. سنگ به سمت غروب خورشيد حکاکي شده و محل ورود به زير سنگ رو اشاره ميکنه. کلاً
اگر نشانه اي فرضاً در لبه. يک سنگ پيدا شد محل بار و يا محل ورود بيشتر از سه متر فاصله نداره. دقيقاً نوک اون
نماد به محل دقيق اشاره ميکنه مانند اين مثلث که نوک اون دقيقاً در لبه انتهايي ضلع مربع قرار داره و قراره دوستان
در فرصت مناسب اين مورد روانجام بدن.
مورد بعدي هم در باب جوغن ها هست که واقعاً اگر راستش را بخواهيد تا حالا کسي رو نديدم که فعاليت يا
تجربه خاصي در مورد اين نمادها داشته باشه بجز اينکه يکي از دوستان بنام آقاي هخا در جواب و راهنمائي به
يک کاربر تونستند اشاره کنند که از نظر من ميتونه مهم باشه، چون تقريباً يکي از موارد مسير يابي در جهت پيدا
کردن هدف رو تونست بهش اشاره بکنه. حالا يا واقعاً اين مورد رو تجربه داشته يا از رو ديدگاه شخصي نسبت
به اون تصوير اشاره نمودند. البته اين مورد در يکي از انجمن هاي يک استاد يا دوست گرامي ديگر بيان شده و
اينکه من چند ماه پيش از روي اين قاعده ۳ عدد از جوغن هاي مهم رو تونستم رمز گشائي کنم که توي يکي از
آنها يک ريتون شير نشان از جنس طلا وجود داشت. البته شما بايد بدونيد جوغن هاي مهم کدامند؟ و کجايند؟
تا بتونيد به همچين موردي دست پيدا کنيد! به هردليل به اين صورته که مثلاً فرض کنيد يک سنگ به هر شکلي
که باشه يک عدد جوغن در سمت راست آن وجود دارد و هيج علامتي هم ندارد. خوب، در نتيجه هدف ما
در سمت راست سنگ ميباشد. کلاً جوغن در هر سمتي بود هدف در همون سمته! اگر هم که در وسط بود،
خوب مشخصه که هدف در زيره سنگه. البته اين تشخيص يک جزء از مسير يابي هست و باز هم يک ريز هکاري
بسيار اساسي دارد که مستقيم به جاي هدف اشاره ميکنه که سر فرصت با تصوير توضيح ميدم. البته اون سه
جوغن رمز گشائي شده به اين طريق بود که، دو تا از آنها بر روي يک سنگ بدون ريشه و يکي از آنها روي سنگ
ريشه دار بود و هر سه يک فاصله يک جور تا هدف داشتند. براي رمز گشائي، سنگهاي بي ريشه و ريشه دار نيز
متفاوت هست. بعضي اوقات هم همون سنگ بي ريشه هم از فاکتور گفته شده استفاده نميکنه بلکه با داشتن يک
شرايط ديگر بايد از فرمولي ديگه استفاده کرد که سر فرصت همه موارد رو يکي يکي توضيح ميدم.
خواهش مي کنم اين لقب استاد رو از روي ما برداريد. ما همگي کار آموز هستيم!
درود
در اينجا درباره. تک جوغنها که مربوط به قبر ميباشند توضيحاتي ميدهم.
اگر جوغني وجود داشت که نشانک يا شيار يا موارد ديگري در کنار خود داشت خوب مشخصه که مسير رو
نشان ميدهد اما اگر هيج نشانه اي در کنار خود نداشت، بايد به اينصورت عمل کرد. اگر بفرض در گوشه. کناري
سمت راست سنگ يا صخره حک شده بود مسلّماً بايد در سمت راست سنگ دنبال اون هدف باشيد. بعضي
مواقع مثلاً جوغن در سمت راست سنگ وجود دارد اما در جهتي ديگر، يک سنگ يا سنگ چين و يا تّپه اي کوچک
يا فرو رفتگي به چشم ميخورد، در اينجا کاري به سمت راست نداريم. درواقع، اولويتّ آن سنگ چين و موارد
ديگر است.
خوب، حالا بفرض اينکه جوغن در سمت راست سنگ رو ميخواهيم کاوش کنيم. بايد به اين صورت عمل کرد:
اون سنگ رو به ۴ قسمت تقسيم مي کنيم، حالا ببينيد اون جوغن در کدام يک از قسمتها قرار ميگيره، بفرض در
قسمت جنوب قرار گرفت، مبناي ما اون مربّعي است که جوغن در آن قرار گرفته و نسبت به اون مربع مسير را
پيدا مي کنيم که توي تصوير توضيح داد هام.
حالا بفرض دو عدد جوغن هر کدام در سمتي از يک صخره چند تني بدون ريشه، قرار گرفته، شما بايد به همون
صورتي که گفتم عمل کنيد. در بعضي اوقات تعداد جوغنها زياد ميشود مثلاً ۲۰ عدد جوغن همگي در سمت
شرق يک سنگ قرار گرفته اند. اگر هيچ کدام نشانه يا شيار نداشته باشند شما بايد در سمت شرق اون سنگ
دنبال يک قبرستان بگرديد که مي تونه بصورت يک برآمدگي يا شيب يا کمر تّپه و يا نزديک به يک سنگ بزرگ و غيره
قرار گرفته باشد. همانطور که همگي ميدانيد کروکي جوغنها در روي اون سنگ به همون شکل در روي زمين نيز
پياده ميشود. فاصله اين قبرستان ممکنه خيلي نزديک و به ۱۰ متر هم نرسه، ميتونه يک مقدار دورتر هم باشه.
جوغن هائي که من تونستم هدف آنها رو کشف کنم به اين صورت بوده: جوغني شکيل در روي سنگي تخت و
ريشه دار وجود داشت که دقيقاً در وسط سنگ در قسمت راست قرار داشت. من اون قسمت رو بررسي کردم
هيچ نشانه اي نبود. وقتي بيشتر دقت کردم متوجه تغيير خاک در يک قسمت از ديگر قسمت ها شدم همانجا
حفاري شروع شد، ابتدا ۱۰ سانت خاک و بعد يک لايه ساروج زرد و مايل به قهو هاي پيدا شد. خيلي راحت
تخريب شده و بعدش خاک نرم و سياه که دور تا دور با سنگهاي تراش خورده و ساروج ديوارچين شده بود و توي
اون چند عدد مهره يافت شد.
مورد بعد ي در همان نزديکي و فاصله چند متري سنگي چند تني، تقريباً دايره و بدون ريشه وجود داشت. در
سمت راست، يک جوغن بيضي نامنظم و سمت چپ يک جوغن گرد و شکيل، البته منطقه اي که کار انجام ميشد
بالاي قله يک کوه و در کنار قلعه بود. خلاصه در همين حين متوجه گوشه اي از صخره شدم که تقريباً شبيه شکل
همون جوغن بيضي نامنظم بود که خاکش هم تقريباً فرق داشت. همونجا حفاري شروع شد، ۱۰ سانت خاک
بعد ۵ سانت ساروج زرد متمايل به قهو هاي کم رنگ، ۵ سانت بعدي ساروج قهواي تيره و بعدش خاک سياه و
چند تيکه استخوان خيلي کوچک که در عمق يک متر و بيست يک ريتون شير نشان به اندازه. کف دست پيدا
شد.
جوغن بعدي در سمت چپ رو باز بررسي کردم، دقيقاً توي همون مسير يک مقدار محل هدف با جاهاي ديگه از
لحاظ خاکي فرق داشت وهمانجا حفاري شروع شد. چند سانت خاک و بعد يک لايه. ۵ سانتي ساروج زرد
متمايل به قهو هاي کم رنگ پيدا شد وقتي اين لايه ها بلند و محل حفاري تميز شد يک دايره. تقريباً بزرگ همانند يک
ديگ يا تشت بزرگ از ساروج قهو هاي سوخته پيدا شد. توي اونو تميز کرديم. اتفاقاً خيلي هم سيقلي بود که هر
کاري کرديم نتونستيم تخريبش کنيم. يعني وسايل لازم رو نداشتيم و از آنجا که خيلي در ارتفاع بوديم و باد بسيار
سردي مي وزيد کار رو تعطيل و به فرصت بعدي موکول کرديم، و اما فاصله. اين جوغن ها تا اهداف دقيقاً هر ۳
جوغن ۶ تا ۷ گام بود. البته نه گام عادي يک مقدار بزرگتر!
خوب، حالا ميرسيم به چگونگي مسير يابي. من تصويري تهيه کردم که براتون مسير يابي رو توضيح دادم و در
واقع من از اين طريق عمل کرد هام و اين قبرها هيج نشانه اي در روي خودشان نداشته اند. شما نيز بايد دقت کافي
و نگاهي تيزبين داشته باشيد و در همون فاصله هاي گفته شده، محل هدف رو دقيق تشخيص بدهيد. اين قبرها
۱ عمق نداشتند و ديواره. آنها سنگ و ساروج و در قسمتي هم بدنه خود صخره ها بوده و / ۱ تا ۸۰ / بيشتر از ۵
اين محل در روي يک کوه بلند در کنار يک قلعه هخامنشي واقع شده بود. وميشه گفت آثار همگي هخامنشي
هستتند و اين جوغن ها نيز متعلق به دوره. هخامنشي ميباشند و ميشه گفت اين روش و اين متراژ از فاصله براي
دور ههاي بعدي نيز ميتونه صدق کنه حالا ممکنه يک مقدار در قسمت جهت يابي يک يا دو متر بالا و پائين بشود که
اينم نياز به ديد و تجربه شخصي شما در جهت پيدا کردن نقطه. دقيق ميباشد و اينو هم در نظر داشته باشيد که
ممکنه يک جوغن بسيار شکيل چيز با ارزشي در قبر مورد نظر نداشته باشد و يا اجناس آن در قسمتي ديگر از
قبر و يا عمقي بيشتر باشد. از آن طرف مي بيني يک جوغن بسيار ابتدائي که حتي در بعضي موارد ممکنه کساني
اونو جوغن حساب نکنند اما همون به دفينه يا قبري با ارزش اشاره کند. يکي از موارد ديگر براي پي بردن به
ارزش دار بودن جوغن هاي يافت شده، پي بردن وشناخت منطقه مورد نظر ميباشد. مثلاً دوره اسلام يا قبل از
اسلام و يا چه دور هاي از زمان قبل از اسلام، مسلماً دوره هخامنشي بسيار ناب و قابل اهميت ميباشد که در
فرصت هاي بعدي در مورد هخامنشيان بيشتر کار مي کنيم.
اما مورد بعدي، شکلهاي نامنظمي هست که در کنار جوغن ها قرار دارد مثلاً بفرض يک جوغن شکيل در کنارش
يک جوغن دايره يا بيضي و غيره به صورت نامنظم ديده ميشه، در اينجا اين شکل نامنظم و يا حتي منظم اشاره به
يک سنگ يا سنگ چين و يا تل و يا فرورفتگي و غيره داره. به عنوان مثال در روي سنگي، يک جوغن که در
جلوي اين جوغن باز جوغني دايره و نامنظم و مقداري بزرگ رويت شده است. دقيقاً در روبروي اين جوغن
نامنظم و در فاصله. ۳ متري چند سنگ بصورت دايره اما نامنظم چيده شده بود. من به دوستان گفتم که اين دايره
نامنظم در کنار جوغن و روي سنگ اشاره به اين سنگ چين کوچک در روي زمين دارد و اون جوغن شکيل هم
به قبراشاره ميکند. خلاصه گفتم اگر ميخواهيد حفاري کنيد دقيقاً از اين سنگ چين کوچک شروع کنيد. بعد از
مدتي باهام تماس گرفتند و گفتند که ما جاي سنگها رو ۵متر حفاري کرديم و در انتها و بدنه. اين چاه مانند يک
سنگ چين پلمپ بوده که تخريب شده و يک تونل مشخص شده و حالا ميخواستند بدونند چکار بايد بکنند و من
هم به اونها گفتم که بايد کار رو تعطيل کنند تا اگر فرصت شد من بيام ببينم که به چه شکل هستش. چون اونها
واقعاً کار بلد نبودن و ممکنه توي آن تونل موردي وجود داشته باشه و يک کار بلد بايد حتماً باهاشون باشه که محل
رو بررسي کنه و از اونجائي که من محل حفاري رو نشون دادم، ميشه گفت مسئوليت دار شده بودم و بايد همه
چيز با دقت پيش بره. اما مورد بعدي، سنگي بسيار بزرگ و بدون ريشه در جايي بود، دقيقاً سمت غروب
خورشيد يک جوغن بسيار شکيل و بزرگ و عميق روي سنگ وجود داشت. من بلافاصله متوجه شدم در
فاصله. ۳ متر از سنگ در قسمت غرب و روبروي جوغن يک سنگ چين تقريباً بزرگ و مربع وجود دارد که دقيقاً
محل ورود و حفاري را نشان ميداد. البته دور تا دور اين سنگ بزرگ سنگهاي زيادي ريخته بود و چندين
سنگ چين نامنظم در اطراف سنگ قرار داشت. اما، از آنجائي که من سمت و مسير هدف رو ميدونستم آنجا را
با دقت بررسي نمودم و در ۳ متري از سنگ بزرگ در بين آن همه سنگ متوجه يک سنگ چين تقريباً منظم و مربع
شدم که ميشه گفت همون محل اصلي هدف ميباشد. در واقع خيلي از جوغن ها در کنار خود يک سنگ چين
دارند که محل ورود رو نشان ميدهد اما خيلي ها متوجه نميشوند، چون بصورت خيلي ماهرانه و طبيعي قرار
ميدهند.
نکته. بعدي اينکه، معمولاً اگر يک نشانه اي مثلاً جوغن يا نماد انساني يا حيواني محل ورود يا هدف رو بوسيله يک
سنگ يا سنگ چين يا سنگ ايستاده نشون ميدن، عمق اون محل ميتونه زياد باشه. يعني درسته محل هدف رو
نشون ميدن اما از اون طرف ميتونه عمق زياد و يا تونل و غيره در کار باشه و برعکس آن جوغن هائي که محل
هدف مشخص نيست، معمولاً عمقشون کمه. مثل همين قبرهايي که من پيدا کردم. يا خيلي از دخمه هائي که روي
کوهها در عمق کم پيدا ميشوند البته من اينطور تجربه کردم شايدم به اين منوال نباشه.
مورد ديگري نيز در باب اين شکلهاي نامنظم وجود دارد. مثلاً بعضي مواقع دو تا جوغن در سمت شرق وغرب
يک سنگ ديده ميشه که در بين آنها يک جوغن بزرگ بيضي يا مربع شکل و کم عمق هست يا اصلاً اين بيضي يا
مربع شکل در گوشه اي ديگر از سنگ حک شده. در باره. اين مورد ميشه گفت: بعضي مواقع اين نوع شکل به
خود سنگ که اشکال روي آن هست اشاره ميکنه. يعني ميگه يک هدف در سمت شرق ويک هدف در سمت
غرب اين سنگ وجود دارد. يا اينکه مثلاً راه ورود در سمت شرق اين سنگ هستش و… و… يا بايد دنبال
يک سنگ يا محيط يا تّپه و غيره باشيد که اهداف در کنار آنهاست و يا تفسيرهاي ديگر که بايد خودتون جوانب
رو بسنجيد.
اما شما بايد به يک نکته ديگه هم توجه کنيد. بعضي مواقع اون سنگ ريشه دار و اون سنگ بدون ريشه خودش
طوري طراحي شده که جهت رو نشون ميده مثلا يک سمت سنگ داراي حالت خاصي ميباشد يا نوک آن تيز
هست. در اين مواقع بايد اين مورد رو هم مد نظر بگيريد که ممکنه جهت مسير هدف از اين طريق صورت
بگيره.
ادامه دارد.
درود
دراينجا بايد يک نکته رو حتماً دوستان بدونند که درون جوغن ها روتميز کنند. به عنوان مثال من قبلاً ۵ عدد
جوغن روي يک تخته سنگ دايره و مماس با زمين ديدم و فکر ميکردم اهداف آنها در اطراف سنگه اما جديداً که
اين تخت سنگ رو بررسي کردم ديدم هر ۵ جوغن در واقع ته ندارند و همگي زير آنها خاليست و به زمين راه
دارند. خوب ميشه گفت اينجا يک هدف راحت وجود داره و ميدونيد که بايد دقيقاً زير خود سنگ را حفاري
کرد.
مورد بعدي که بازم يک هدف راحت به حساب مياد، جوغن هائي هستند که روي يک سنگ متحرک تقريباً به
اندازه. يک متکا وجود دارند.
جريان اين سنگ از اين قراره: توي بعضي از قبرستانها يک هدايا خونه وجود دارد که نشاني آن يک جوغني است
بروي يک سنگ متحرک. اين جوغن ميتونه از کوچيک تا بزرگ باشه من نمونه. اين کار رو ديدم که به اين صورت
بوده:
۳ عدد جوغن بزرگ و نزديک به ۱۰۰ عدد جوغن کوچک و يک شکل در روي يک تخته سنگ پهن و در واقع
سنگ فرش و مماس با زمين وجود داشت. در فاصله. ۵ تا ۷ متري ازجوغن ها ۳ عدد دخمه در سنگ فرش روي
زمين باز شده بود و در فاصله ۵۰ متري در سمت شرق قبرهاي مربوط به اون ۱۰۰ جوغن در روي يک بلندي
وجود داشتند و در سمت شمال در فاصله. ۵۰ متري از جوغن ها يک جوغن تک با قطر ۲۰ سانت و عمق ۲۵
سانت دقيقاً مانند يک گلدان سفالي روي يک سنگ متحرک به اندازه. يک متکا قرار داشت که اون هدايا خونه
دقيقاً زير اون سنگ متحرک قرار دارد. اما اين سنگ که واقعاً يک هدف راحت بود توسط کساني جابجا شده
بود و محل اصلي دقيقاً مشخص نبود. من چند تصوير از اونجا تهيه کردم. اما متاسفانه فقط تصوير دخمه ها ذخيره
شده بود که ميتونيد مشاهده کنيد. اين دخمه ها ۵ تا ۷ متر با کل جوغن ها فاصله دارد. يعني جوغن ها در
سمت شرق و دخمه ها در سمت غرب هستند.

بقيه تصاوير
اين نمونه از تصاوير که مشخص نيست کار دسته يا طبيعي -البته توي تصوير خيلي جاها ديده شده که کاملا جزو
آثار بودند يک چيز خيلي جالب که من خيلي تجربه کردم اينه که: اکثر جاهاي مهم اگر از جوغن براي علامت
گذاري استفاده شده، معمولاً بسيار ابتدايي و ناشکيل درست شده اند. در واقع طوري درست شده اند که
طبيعي جلوه بدن. اما در مورد تصاوير شما راستش از تصوير نميشه به درستي تشخيص داد. ولي خودتون بايد با
دقت اين کند هکاريها رو بررسي کنيد و تفاوت هاي بين کار دست و کار طبيعت رو يکي يکي مورد کنکاش
قراردهيد و مورد بعدي اينکه: در اطراف و نزديکي اين کند هکاري ها به دنبال آثار و علايم ديگه مانند سنگ چين،
آثار زندگي و يا علائم ديگر باشيد که با اين حساب ميتوني به درست بودن کار بيشتر اعتماد داشته باشيد.
درود
در ابتدا ميخوام در مورد فرق بين جوغن و کاسه سنگ مطلبي رو عنوان کنم. در واقع استاد بسيار گرانقدر آقاي
نيک آئين و همانطور که ميدانيد من ايشون رو به عنوان يک استاد واقعي بسيار قبول دارم.
کلاً ايشون توي سايتشون گفتند جوغان به سنگ هائي گفته ميشود که انتها و ابتدا نداشته باشه و کاملاً سوراخ
باشد. اما کاسه سنگ، داراي ته و سيقلي ميباشد. راستش من توي خوزستان در بيشتر شهر و روستاها
سئوال و تحقيق کردم. همگي به اين کاسه سنگ، همان جوغن ميگفتند. البته يک مقدار مخفف تر تلفظ ميکردند.
در کل به سنگ هائي که درون آن سوراخ بوده، حالا اين سوراخ مي تونست براي قبر باشد يا آبخوري حيوانات و يا
براي کوبيدن گندم و دانه هاي ديگر و اينکه اون زمان سوراخي که سر و ته نداشت، زياد عموميت نداشته و در
واقع به فرموده. آقاي نيک آئين اين نمونه سوراخ يا در زير خاک يا در غارها پيدا ميشده و اينکه توي اين همه
کشفيات، توسط ديگران فقط چند عدد از اين نمونه کار پيدا شده و اين نمونه کار واقعاً چيزي عمومي و شناخته
شده نبوده. البته گفته آقاي نيک آئين کاملاً درست بوده، چون من خودم يک نمونه از اين سنگ رو در يک متري زير
خاک، دقيقاً در کنار همون دخمه هائي که در ابتداي اين تاپيک گذاشته ام پيدا کردم که ميتوان گفت قبر يک شاهزاده
و غيره ميباشد و يک نمونه ديگر توسط يکي از کاربران همين انجمن توي مسير غار پيدا شده است.
نکته. اصلي اينه که من بيشتر تمايل دارم که اسم همين کاسه سنگ ها، جوغن هستند نه اون سوراخ هائي که سر و
ته ندارند. البته شايد تحقيقات من کم بوده و استاد عزيز درست گفته باشند.
اما قرار بود يک مقدار دربارهً هخامنشيان بيشتر بحث کنيم. دوستان، اين دوره از دو تله بيشتر استفاده
ميکردند. يکي تله. مار، يکي تله. زهر يا سم، بعضي مکانها دفينه. آنها واقعاً خيلي راحت و آسان هستند اما در
عين راحتي و آساني بسيار محافظت شده ميباشند. در جائي، زير يک تخته سنگ بسيار بزرگ، يک حفره و
محفظه. بزرگي ايجاد و جلوي آن هم با سنگ و ساروج پلمپ شده بود و چندين کوزه. بسيار بزرگ پر از بار قرار
داشتند و جالب اينکه در چند متر ي از يک شهرک هخامنشي و خيلي عيان قرار داشت و همينظور سالم مونده
بود. تا اينکه قبلاً چند نفر اينو پيدا کردند و وقتي پلمپ شکسته شد کوز هها رو بردند اما همگي با هم فوت
کردند. اين سکه ها داراي تله سمي و يا زهردار بودند. اين افراد متلعق به يک روستا در حوالي همون شهرک بودند
و من هر چه اين سنگ بزرگ رو وارسي کردم که نشانه اي مبني بر تله دار بودن دفينه ببينم نيافتم و در جائي ديگر
يک دفينه. بسيار عالي که شامل چند ديگ بزرگ هستند و اين ديگ ها نيز ديده شد هاند و اکنونن نيز ميتوان ديد، اما
شرايط به گونه اي است که وقتي ميخواهي وارد شکاف بشوي و نگاهي بياندازي مارها جلوي صورتت آماده.
حمله هستند.
دوستان، مسلماً مکانها و جوغن هاي دوره. هخامنشي بسيار عالي و مهم ميباشند. مخصوصاً جوغن هائي که در
کنار قلعه ها هستند و ميشود اجناس بسيار ناب و عالي از آنها بدست آورد و اگر قلعه اي از دوره. هخامنشي
پيدا شد، مطمئن باشيد حداقل يک تا چند جسد شيميائي در کنار آن ميشود پيدا کرد. اتفاقاً پيدا کردن اين
اهداف بسيار ساده و راحت هست. فقط کافيه مقداري خاک را جابجا کرد. اين اهداف در پائين تر از قلعه،
البته اگر قلعه در قله و بالاي کوه باشد که معمولا هم همينطور بوده، در کمر يا بدنه کوه قرار دارند. و نيز در بدنه.
کوه راه عبور کردن نيز وجود دارد و شما کافيه بدنه. کوه را نگاه کنيد و جاهائي که يک مقدار خاک آن سياه و
تقريباً روغني شده توجه کنيد. يعني کاملاً مشخص و متمايز هستش و اگر همون قسمت خاکش رو برداشت
کنيد دخمه مشخص ميشه و يک جسد کاملاً شيميائي و سالم جلوي شما پديدار ميشه که احتمالاً چشم ها از
سنگهاي قيمتي هستند و يک کاسه. چوبي پر از خط ميخي که در مورد مشخصات و اموال آن توضيحات داده.
اما چيز ديگري در کنار آن نمي شود پيدا کرد. فقط در کف و بدنه چند سوراخ وجود دارد که مسير حرکت به
طرف هدف رو مشخص ميکند. اگر اين نمونه جسد پيدا بشه فقط بايد گذاشت گاز آن خارج شده و بعد هم
مستقيماً به آن دست نزنيد. دو تا از دوستان که يکي از آنها بيشتر دست زده بود تا چند روز حالت تهوع
داشت و بعدش هم خوب شد. البته جاهاي ديگه ميگن ممکنه انسان حتي بميره ولي اين شخص نمرد ولي بازم
امکان داره که اين شخص شانس آورده باشه و واقعاً انسان بميره.
من دو تا شهرک بزرگ از دوره. هخامنشي رو ديدم. اين مکانها بسيار پيشرفته هستند و نمي شود به آنها روستا
گفت. يا بايد شهر يا شهرک تلفط کرد. تا جائيکه من ديدم اين خونه ها با سنگ هاي کوچک و بزرگ و در بعضي
جاها قطر ديوارها به ۲ متر هم ميرسيد و داراي لوله کشي از جنس سفال در بين کوچه ها و خانه ها و در خود
خانه نيز توالت و همچنين تا ۲ طبقه هم ديدم که حالت دوبلکس از پائين پله ميخورد و به اتاق بالائي راه داشت
و بسيار جالب اتاق هاي پذيرائي و سالن و اتاق هاي خواب خيلي همخواني و زيبا درست شد هاند. شما اگر اين
معماري رو ببينيد به هيچ عنوان فکر نمي کنيد که متعلق به دوره. هخامنش باشد! شايد ۵۰۰ سال بيشتر براي
آن قدمت نزنيد! اما توي اين خانه بقدري حرفه اي و تميز کچ کاري شده که اصلاً نميتوان باور کرد که اينچين
تاريخي دارد. هر ديوار اين خانه چندين تاقچه. بسيار شکيل و تميز دارد و هر خانه از يک تا سه و شايد هم
بيشتر تاقچه. پلمپ يا مخفي گاه دارد و در بعضي جاها حتي توي ديوار ههاي سنگي از بيرون مخفيگاه يا پلمپ هاي
کوچک دارند و تمام خانه، پذيرائي ها يا سالن هاي بزرگ با سنگ هاي دايره و بزرگ در وسط اتاق روي هم گذاشته
شده يا همون ستون يا تيرک عمودي سقف.
در کل من اونجا دو نوع قبر ديدم. يک قبرستان کلاً جنوب غربي شمال شرقي و در قبرستاني ديگر شمال غربي
جنوب شرقي، يعني ميشود گفت يک نمونه شرق به غرب، يک نمونه شمال به جنوب. مورد بعدي اينکه، ميشود
گفت که من فقط در مکانهاي هخامنشي ديده ام که از چند نوع ساروج با هم استفاده کرد هاند. ساروج طوسي
با دانه هاي سفيد و ساروج قهو هاي سوخته و ساروج قهو هاي کم رنگ مايل به زرد. مخصوصاً اون قلعه رو با
ساروج طوسي و دانه سفيد ساخته بودند. يعني شما از اين مشخصات ساروج ها هم ميتونيد براي شناخت
دوران هخامنشي استفاده کنيد.
يک موردي رو من بارها ديدم که وقتي يک تونل پيدا ميشه کساني فوراً ميگن يک يا چند گوسفند بگيريد و توي
تونل بفرستيد! در حاليکه اصلاً لازم به اين کار نيست! شما کافيه يک لاستيک ماشين تهيه کنيد و در محل کار
اونو پر از سنگ کنيد و همراه خود حداقل يک تا دو کيلو هم گچ ببريد و داخل لاستيک و روي سنگ ها رو گچ
بزنيد. بعد از خشک شدن ميتونيد اونو توي تونل هُل بديد و اگر تله اي در کار باشه اين لاستيک ميتونه دفعش
کنه. تازه چندين بار هم ميشه ازش استفاده کرد، فقط سعي کنيد وزن لاستيک بيشتر از ۵۰ کيلو باشه.
يک مورد ديگه، درباره. تله چا هها وجود دارد. اولاً توي ديواره. چا هها رو حتما خوب بررسي کنيد. اگر هدفي
وجود داشته باشه يا تونل و يا تله و يا بدون تونل باشد در بيشتر موارد علامت گذاري شده که به شما آدرس ها را
ميدهد. در ابتدا چاه هاي سنگ چين شده رو که بدون ملات درست شد هاند رو دست کم نگيريد، چون وقتي
با ملات درست نشده باشند يعني امکان داره تله ريزشي محسوب بشه توي همچين چاه هائي معمولاً توي ديوار هها
يک تا دو پلمپ وجود دارد. کافيه پلمپ اشتباه باز بشه و يا يکي از سنگ ها اشتباهاً در بياد در اون موقع شما
فرصت داريد فقط فوراً به بالاي چاه خودتان را برسانيد چون تمام سنگ هاي چاه ريزش کرده و چاه را کاملاً پر
ميکند. بعضي از چاه هاي کاملاً خالي وجود دارند که افرادي بدون احتياط وارد آن ميشوند، اما بايد توجه
داشت که تعدادي از آنها تله قيچي دارند! يعني کافيه وارد آن شويد و بلافاصله آن تيغه ها که بسيار قدرتمند و
قوي هستند هر چيزي رو قطع و قيچي کنند. اين تله توسط چند تا از دوستان ديده شده که حتي ميل گرد تقريباً
کلفت رو هم قيچي کرده! حالا معلوم نيست اهرم آن چطور عمل ميکند؟ آيا بايد در کف چاه فشاري ايجاد
شود که قيچي عمل کند يا نه؟ اين چاه ها عمق زيادي ندارند. معمولاً زير ۱۰ متر هستند. درجائي ديگر من ۸
عدد چاه سراغ دارم از ۲ متر تا ۸ متر ارتفاع دارند. اين چا هها طوري تعبيه شده که آب وارد زير آنها ميشود و
از بالاي آنها سرريز ميشود. توي يکي از چاهها وقتي ماهي بيرون مياد مثلا ۲ تا ۳ تاي آنها قيچي و تکه شده
هستند و چند تا هم سالم بيرون ميان. من فکر ميکنم موقع برگشت قيچي يک مقدار کند عمل ميکنه که بعضي
از ماهي ها فرصت مي کنند سالم بيرون بيان. ما فعلاً داريم روي اين مورد کار مي کنيم تا چگونگي عمل کردن رو
پيدا کنيم که آيا اين تله قيچي احتياج به اهرم و فشار دارد، يا ندارد؟
بعضي از چا هها هم هستند که هيچ چيز ندارند فقط در انتها به يک جسد حيواني برخورد ميکنيد. معمولاً اين
چا هها از ۳ تا بيشتر ميشوند. در انتهاي بعضي از آنها اسکلت اسب اسکلت عقاب و غيره پيدا ميشود که
دهان و نوک آنها چاه اصلي رو نشان ميدهد و اين چا هها با فاصله. چند متري از هم قرار دارند و کاملاً هم پر از
خاک هستند و هر يک متر، يک نشانه مانند يک آجر سالم برخورد ميکنيد. اگر در چاهي اسکلت عقاب پيدا
شد، من فکر ميکنم چاه آخر را با نوک خود يعني چاه اصلي و دفينه را نشان ميدهد.
بعضي از چا ههاي سنگ چين هم دهانه. آنها کاملاً تنگ شده و به اندازه. ورود يک نفر تعبيه شده که من بازم فکر
ميکنم همچين چا ههائي بار دارند! چون يک نمونه از آن را در يک مکان بسيار باستاني ديد هام که در واقع براي
اينکه بفهميد چا ههاي آب آيا دفينه دارند يا نه اين تنگ بودن دهانه ميتونه احتمالاً علامت داشتن دفينه باشد.
در اينجا توضيحاتي در مورد اون هدف در قلعه که توسط ردياب تشخيص داده شد ميدهم. بعد از اينکه جاي
هدف مشخص شد من ردياب رو روي مد حفره گذاشتم. با کمي تست کردن متوجه شدم در قسمت جنوبي
اون هدف بايد درب ورودي باشد.
اما هيچ نشانه يا فرورفتگي وجود نداشت! همينطور که داشتم زمين رو نگاه ميکردم، يک سوراخ کوچک وجود
داشت که چند تکه کاغذ و پلاستيک توي اون افتاد بود. وقتي اين آشغالها رو در آوردم، ديدم که واقعاً يک
سوراخ هست. يک سنگ انداختم توي سوراخ صداي آب اومد. به دوستان گفتم اين خودشه! خلاصه شب
اومديم و سوراخ را حفاري کرديم توي نيم متري مرکز سوراخ مشخص شد. وقتي دور اون رو باز کرديم ديديم که
يک چاه آجر چين وجود دارد و سر آن بصورت گنبدي کاملاً پلمپ هست وفقط وسط گنبد يک سوراخ مانند
هواکش تعبيه شده بود که آب باران توسط اين سوراخ به چاه ميريخت. خلاصه پلمپ رو باز کرديم و چاه کاملاً
خاک الک شده داخل اون بود. اما بخاطر باران نزديک به يک متر آب گرفته بود ما يک ميله ۵ متري توي اون فرو
برديم و بازم فرو ميرفت. مشخص بود که هدف بالاتر از ۵ متر هست. خلاصه چاه بسيار سيقلي و زيبا کار
شده بود. در همين حين متوجه شدم که در ۲۰ سانت مونده به پلمپ چاه، يک آجر کاملاً نوک آن بيرون آمده و
جهت شمال و همان جائيکه ردياب گرفته بود رو نشون ميداد! در واقع براي چاه ها بيشتر اوقات بايد ديوار هها رو
نگاه کرد، چون اگر تونلي وجود داشته باشد که هدف در آن تونل باشد کاملاً بوسيله علامت نشان داده ميشود.
خوب، از اينجا فهميدم که ردياب درست و حرکت آنتن ها که در واقع احساسي هستند کاملاً جواب ميدهد.
با سپاس از لطف دوستان
قبلاً هميشه برام سوال بود که روي بعضي از سنگ ها يا صخر هها چرا صاف تر يا صيقلي تر از جاهاي ديگشه.
من ميدونستم که اين مورد داراي يک معناست اما ميخواستم بصورت دقيق معني اونو کشف کنم. خلاصه، توي
اين مدت بارها و چند جا اين صيقلي بودن رو توي بعضي آثار ميديدم، تا اينکه جائي رفتم و تصوير گذاشته شده
رو ديدم. همانطور که ميبينيد اين تخته سنگ يک سنگ هندوانه اي روي اون گذاشته شده و تقريباً نصف سنگ
صيقل داده شده. يعني زير سنگ هندوانه.
اين نمونه تصوير ميتونه براي آرد کردن گندم ازش استفاده بشه، اما صيقل دادن اين سنگ بسيار حرفه اي و دقيق
هست. لذا با سراغ و پرس يک نمونه سنگ ديگه که مربوط به يک دهکده. عشايري ميباشد رو، که جديداً درست
شده بود رفتم و ديدم. با اينکه سالها و تمام اون روستا از اين سنگ براي آرد کردن استفاده ميکردند اما حتي
چند درصد هم صيقل پيدا نکرده بود! پس متوجه شدم که درسته از سنگ در گذشته ميتونسته براي آرد کردن
استفاده بشه، اما صيقل دادن آن يک منظور خاص ديگه هم بايد داشته باشه. در کل شروع به تحقيقات زيادي
کردم، از جمله با چند نفر از دوستان مشورت کردم و آنها هم مثل من نظر بر اين داشتند که صيقل دادن بايد در
زير يا کنار سنگ هدف قرار داشته باشه. تا اينکه زد و يک جاي ديگه همين سنگ رو با همين مشخصات ديدم.
يعني جائي نشسته بوديم و حرف از اين نوع آثار شد که داراي بار بوده، منم براي ديدن آثار که در همون روستا
بود رفتم. دقيقاً کنار سنگ رو يک و نيم متر کنده بودند و توي يک سنگ ديگه در يک و نيم متري جاي يک کوزه
تراش خورده بود و کوزه درون اون سنگ قرار ميگرفت. اينجا ديگه مطمئن شدم که صيقل دادن گوشه اي از
سنگ يا ميگه زير خود سنگ هدف قرارداره يا در سمتي که صيقل داده شده، رو به همون صيقل و کنار سنگ
هدف قرار مي گيره. توي همين تحقيقات بودم که يک نسخه براي مطالعه بدستم رسيد. که بعد از تشريح نسخه،
در پايان گفته بود )درفلان قسمت سنگي را صيقل داد هايم و هدف در زير سنگ صيقل داده شده است(.
در اينجا با تجربه. کافي به سراغ سنگ مورد نظر رفتم. براي اطمينان ردياب زدم و ردياب هم قسمت وسط در
جائيکه روي تصوير علامت زدم نشون داد. خلاصه، يک متر حفاري کرديم اما هيج نشانه اي مبني بر بودن دفينه
وجود نداشت من مقداري به فکر فرو رفته بودم که جريان از چه قراره وقتي که سنگ رو خوب بررسي کردم تازه
متوجه شدم که يک مار در زير سنگ هندوانه و دو دايره کوچک در دو طرف اين مار قرار داره! اينجا بود که تازه
متوجه شدم که اين سنگ دو تا بار يعني دو کوزه سکه داره. يکي در سمت طلوع و يکي در سمت غروب
خورشيد. در واقع دو دايره در دو طرف مار اشاره به اين بارها داشته اما ردياب دقيقا وسط اين دو بار رو
گرفته بود و احتمالاً به خاطر يکسان بودن بار دو کوزه اينطور شده بود. در واقع اگر بار يکي از کوز هها بيشتر بود
مطمئناً ردياب اون بزرگتره رو ميگرفت. خلاصه از اونجا که چاله رو پر کرده بوديم و از طرفي ديگه هم باران
شروع شده بود کار رو تعطيل نموديم. البته هنوز بار در نيومده که نقاط دقيق گفته شده جاي هدف باشند. اما
با تجزيه و تحليل کردن تمام موارد، از لحاظ من، مکان درست اهداف همان جاهائي هستند که توضيح دادم.
اين تجربه اي بود که خدمت دوستان قرار دادم.

tehrani39111355
با سلام. تجربه اي خدمت دوستان.
سر نسخه اي اشاره به يک سنگ که روي آن کند هکاري گردي در فلان منطقه و فلان گردنه داشته است. بعد از
آن تمامي علائم با بازديد مستمر از منطقه و مشاوره با دوستان که منتهي به آخرين علامت که تقريبا به شکل
صندلي و يک جوغن در کناره. نشيمن گاه و يک جوغن انگشتي در ديواره دارد.
مابقي توضيحات در عکس اضافه گرديده است.
موفق باشيد

سپاسگذار از جناب تهراني. آقا من واقعاً قبولت دارم چون يک کاوشگر حرفه اي و کارکرد هاي. بشخصه واقعاً
وقتي مطالبتو ميخونم کلي تجربه بدست ميارم. در کل نمونه هستي.
خوب دوستان، در جاهائي خواند هام که شخصي گفته مثلاً ۲ تن طلا در فلان غار هست! تعدادي يا اصلاً باور
ندارند و عد هاي هم مشکوک به اين موارد هستند.
در واقع بايد بگم که امثال دو تن چيزي نيست. بقول يکي از نسخه دارهاي معروف، روي هم رفته ايران ۷۰۰
سال امپراطور جهان بوده و در اين مدت آنقدر طلا و جواهرات وارد ايران شده که شما حتي نميتونيد حدسشو
بزنيد! به غير اينکه، پيش از اين امپراطوري جهان، خود ايران از لحاط فلزات گرانبها غني و دارا بوده. در کل من
به شخصه نسخه. ۱۴ تن طلا و ۲ تن نقره، نسخه. ۱۸ تن طلا و باز نسخه. يک ثروت ۳۹ تني و يا نسخه ۱۲۳
تن طلا و غيره رو ديد هام. البته بازم بالاتر هست ولي من بشخصه نسخه هاشونو نديدم.
به هر حال چند مورد در باب تله ها رو براتون توضيح ميدم.
در جائي آمده )وقتي درب را باز ميکنيد اگر درعرض ۲۰ بار دم و بازدم درب را نبنديد در زير شن هاي روان
دفن خواهيد شد( يعني دراين مواقع حتماً بايد سقف و ديوار هها رو نگاه کنيد و اگر سوراخ هائي شک برانگيز
مشاهده کرديد احتمال خطر ريزش شن رو داشته باشيد و بايد دنبال اهرم خنثي کننده. آن باشيد که در اينجا
اهرم خنثي شدن آن، بستن دربي است که باز شده.
يا در جائي ديگر ميگويد )اين اتاق پر از طلاست هنگام ورود بايد دقت کرد چون اين محل داراي سم کربني
خطرناک است( يعني در اون اتاق غير از گاز خود طلا يک سمي بصورت گاز يا هوا که در نسخه به کربن تشبيه
شده وجود دارد.
يا در جائي ديگرميگويد )موقع بازکردن ساروج خيلي دقت کنيد، زير ساروج سم کنستانتين گذاشته ايم. اين سم
از ۱۵۰ متر هر موجود زند هاي را کور ميکند( البته من فکر ميکنم بعد از باز کردن ساروج، يا اين سم گازي
توليد ميکند که تا شعاع ۱۵۰ متر ميتونه برد داشته باشد يا اينکه اگر در جريان هواي باز يا باد قرار بگيره ميتونه
۱۵۰ متر حرکت و تا.ثير داشته باشد.
درود
در اينجا يک مقدار درباره. آرامگا هها تحقيق ميکنيم.
همانطور که ميدانيد براي بعضي از آرامگاه ها از جوغن ها استفاده ميشه. تا جائيکه تجربه ثابت کرده وقتي
تعدادي يا مجموعه اي از جوغن ها در يکجا قرار ميگيرند اون قبرهاي مربوط به جوغن ها تا شعاع نهايت ۱۰۰
متري بيشتر دور نيستند. اما وقتي جوغن تک يا فوقش دو عدد در روي يک سنگ باشند از ۵ تا ۷ گام بيشتر
نميتونه دور باشند. البته در زماني که اين جوغن تک نماد بعدي يا اشاره به يک جوغن ديگه در اطراف خودش يا
نشانکي در لبه. خود نداشته باشد.
تصاوير زير مربوط به جوغن ها و قبرهاي دوره. صفوي هستند. تعدادي از دوستان من، با همکاري بنده چندين
مدت روي اين پروژه کار کرديم که انصافاً زحمت زيادي روي اين برنامه کشيده شده.
خوب آرامگاه ها، بصورت سنگ چين در فاصله ۱۰۰ متري از جوغن ها قرار دارند نقطه زن روي چند تا از اين
سنگ چين ها جواب داد و يکي از آنها براي کار کردن انتخاب شد. در همون ابتدا به دوستان گفتم اگر ميخواهيد
روي آرامگا ههاي سنگ چين کار کنيد، تا ميتونيد محوطه. حفاري رو بزرگ قرار بديد. دوستان هم محوطه رو ۳ در
۴ متر قرار دادند. در ابتدا در دو متري به قبر رسيدند که درون قبر چند تا ظروف مسي، کفن دوز، کوزه، نعل
اسب و ميخ در اومد. دقيقا ۳ متر در خلاف و با فاصله از قبر دو عدد تنور پيدا شد. خوب توجه کنيد! ۳
متر اين تنورها با قبر فاصله داشتند. در کنار تنورها يک آجر مربع که يک جوغن بر روي خود داشت، و جوغن
رو به پائين بود. و نيز در کنار تنورها ۶ عدد کوزه. خالي وجود داشت. وقتي جوغن برعکس روي آجر پيدا
شد قاعدتاً گفتم بايد رو به پائين ادامه بديد و از همون ابتداي کار اعلام کردم که شما حداقل بايد تا ۷ متر کار رو
ادامه بديد. در اينجا خاک کاملاً طبيعي و غير قابل نفوذ شد، طوري که شايد شبي نيم متر ميتونستند کار کنند!
البته مساحت کار هم زياد بود. در ۴ متري باز دو عدد تنور ديگه زير جوغن برعکس پيدا شد و بعد از اون
خاک دوباره کاملاً نفوذ ناپذير همراه با سنگ و طبيعي مانند بود. يعني واقعاً بنظر من، هيج کس فکر نميکرد که
اين خاک غير طبيعي باشه ولي بازم من گفتم تا ۷ متر رو بايد ادامه بدن. بارها دوستان نزديک بود دلسرد بشن
اما اصرار من به ادامه. کار بود. در ۵ متري براي تقويت روحيه باز نقطه زن لورنز زده شد و کاملاً جواب داد و
کار ادامه داده شد. در ۵ متري هيچ خبري جز خاک و سنگ نبود. همينطور ۶ متري و براي روحيه دوباره نقطه
زن زده شد. اما اينبار هيج علامت و آلارمي نشون داده نشد ولي بازم من و نفر اصلي اين کار ادامه کار رو
اعلام کرديم تا اينکه ۷ متري اشيا زير نمايان شدند که ميتونيد تصاوير اونها رو ببينيد. بعد از اينها يک سنگ ۳
طبقه بود که زير سنگ ۳ طبقه چيزي قرار نداشت. حالا بار يا يک مقدار پايين تره يا بايد اطراف گشادتر بشه و
ممکنه بار در بغل ها قرار داشته باشه. ببينيد دوستان، کار تنورها يک مقدار پيچيده است! يعني جائيکه تنور در
مياد بايد هم زحمت زياد کشيد و هم ممکنه چندين فرمول متفاوت داشته باشه. از اين لحاظ بايد يک کار بلد روي
کار باشه.
در ضمن قبل از اين کار، باز يکي ديگر ازسنگ چين ها مورد کاوش قرار گرفته بود که به همين منوال و داراي تنور
بوده اما اون يکي ادامه پيدا نکرد و قرار شد اين نمونه مطرح شده ادامه پيدا کنه.
هم چنين توي اين پروژه دو نفر ديگه هم حاضر بودند که چيزي از يک استاد توانا کم نداشتند.
چند تصوير مربوط به جوغن ها نيز گذاشته ام.

امروز يک مقدار در باب موارد نسخه اي کار مي کنيم.
در ابتدا بايد بگم که بيشتر موارد نسخه اي بيش از يک بار دارند. معمولاً بين ۲ تا ۳ بار و جاهائي هم تا ۷ بار
مشخص شده. مثلاً فلان آسياب ۷ بار در خود جاي داده. چند تا توي ديوار هها، چند تا توي پله ها و زير آب.
يا سنگ سفره ۴ بار داشته. سنگ سفره به سنگي ميگن که روي اون تصاوير قاشق، چنگال، بشقاب، ماهي،
ليوان و غيره وجود دارد. معمولاً اين سنگ سفره زير خاکه و بارهاي مربوطه، بيشتر نزديک خود سنگ هستند.
يکي از موارد ديگه پله ها هستند که بايد با دقت روي آنها کار بشه و دنبال نشانه اي در جهت داشتن بار باشيد.
مثلاً فلان جاي قلعه ۱۰ پله دارد. پله اول شکسته است. زير اين پله فلان قدر بار گذاشته ايم. يا مثلاً فلان جا
۵۰ پله دارد ۱۰ تاي آن شکسته است و در پله پنجم يک مجسمه. يک متري وجود دارد. يا فلان جا ۹ پله
دارد. پله اول تعداد فلان کيسه طلا و پله نهم نيز تعداد فلان کيسه طلا وجود دارد.
دوستان عزيز، امکان داره تعداد پله ها رابطه مسقيم با مخفي کردن جاي دفينه داشته باشه و من در بالا تعداد پله
رو بصورت اصلي در نسخه ها ننوشتم و تعداد اونها رو به دلايلي عوض کردم. پس هر جا پله ديديد بايد اول
مطمئن شد بعد اقدام کرد.
يک مورد ديگه در باب پيدا شدن بعضي از نسخه هاي پوستي ميباشد و اگر بخواهيد سالم بمونه درواقع توي
نسخه ها گفته شده که به اينصورت بايد عمل کرد: )در فلان جا فلان نسخه وجود دارد. بايد توجه کنيد که اين
نقشه رو بدون اينکه نوري به آن بخورد بايد يک ماه در جايي باز و بدون تابش نور نگهداري کنيد(.
يک مورد ديگه اينه که، در بعضي از جاها اشاره شده که وقتي به دو راهي رسيدي فقط به چپ برويد. بعضي
نوشته اند فقط به راست برويد. در حاليکه اين چنين نيست! بايد يا واقعاً نسخه. اون مکان رو داشت يا طبق
علائم راه اصلي رو پيدا کنيد. به عنوان مثال )به يک دو راهي ميرسيد. راه سمت چپ خطر بزرگي دارد که با
ورود به سمت چپ به گودالي عميق که ته آن با نيزه هاي چوبي پْر ساخته ايم ميافتيد( يا )فلان غار دو راه دارد.
راه سمت چپ را نرويد که خيلي خطرناک است. راه سمت راست را برويد. تله دارد. وقتي وارد شديد خيلي
دقت کنيد که به مخزن ديگر ميرود. براي رد شدن از تله پاهايتان را به گوشه ها گذاشته و رد شويد. هرگز از
وسط راه نرويد که چاهي در مسير است(.
درود دوستان
در اينجا چند تصوير همراه با توضيحات براتون گذاشتم. تصاوير اول مربوط به سنگي است که روي اون کار
کردم و تصاوير بعدي رو از اينترنت گرفتم که جهت آموزش خوب و مفيد هستند.
در ابتدا بگم که در روستا هها و دهکد ههاي باستاني که هنوز آثاري از آنها بر جاي مانده معمولاً چندين سنگ
بزرگ ميتونه دور و اطراف آن وجود داشته باشه که يک يا دوتاي آنها از بقيه بزرگ تر و شاخص تر هستند که اگر
جائي چنين موردي ديده شد سعي کنيد روي آن تمرکز نمائيد و کاري به اين نداشته باشيد که مثلاً اين سنگ بزرگ
وسط روستا هست، پس کي مياد وسط روستا بار بزرگي رو قرار بده. در واقع چنين نيست!
من خودم توي يک روستاي کوهستاني دو سنگ شاخص رو ديدم، يکي رو که زير اون پلمپ سنگ و ساروج بوده
و باز شده بود و ديگري هم همين تصاويري هست که براتون گذاشتم.
در واقع من توي اين روستا شروع به ردياب زدن کردم. آنتن ها اين سنگ مورد نظر رو نشون دادند و البته اين سنگ
خيلي بزرگه حداقل ۳ متر ارتفاع داره، اما توي تصوير مختصات جور ديگه اي نشون داده شده.
در کل بعد از تمام تست ها با ردياب، هنگام چک کردن دور سنگ متوجه يک جا در پاي سنگ شدم که اونو توي
تصوير علامت زدم. خلاصه شروع به خاک برداري شد که موجب نمايان شدن درب ورودي گرديد! محل ورود
يک راهروي مربع شکل، مانند علامت توي تصوير هست با ارتفاع يک و نيم متر که اين راهرو به زير سنگ ميره و
توي راهرو هم با خاک دستي پر شده بود. ما روي اين کار خيلي زحمت کشيديم. از يک طرف سنگ بالاي
ورودي به علت فرسايش جداشده بود و مجبور شديم با پتک خوردش کنيم و بزاريم کنار، از اون طرف هم به
خاطر اينکه راحت بتونيم زير سنگ کار کنيم بايد راهرو مربعي رو برميداشتيم. در ابتدا سنگها کوچک بودن اما
رفته رفته طوري بزرگ شدن که نميشد تکونشون داد! به خاطر همين بايد خوردشون ميکرديم و ميريختيم بيرون.
بلاخره تونستيم در زير سنگ نيم متر توي راهرو پيش بريم که باران شروع شد و نشد کار کنيم.
راهرو دوباره پر شد تا سر وقت دوستان دوباره کار کنند.

بازم سپاسگذارم از لطف شما دوستان گرامي
در اينجا تصوير يک مقبره رو ميبينيد که علامت آن ۳ جوغن پشت سر هم ميباشد و در نزديکي آنها اين مقبره
وجود دارد.
همراه با چند تصوير ديگر.

tehrani39111355
با سلام خدمت دوستان
تصوير حک شده. گل بر روي صخره که يکي از گلبرگ هاي آن شکسته است و اين گلبرگ شکسته جهت قبر بانوي
اصيل را نشان مي دهد.
توضيحات تکميلي بر روي عکس ها داده شد.

سپاسگذاريم جناب تهراني. مطالب بسيار عالي و مستند هست و واقعاً ارزشمند.
در اينجا باز يک مقدار درباره. موارد نسخه اي کار ميکنيم.
در کل قبرها يا سنگ چين هائي که مربوط به قبر هستند اگر يک و سه وهفت تائي باشند مهم مي باشند و اکثراً
مربوط به موارد نسخه اي هستند و کار نداشته باشيد که اين قبرها مربوط به چه دور هاي هستند. من حتي
نسخه هاي مربوط به اين قبور را که براي ۳۰۰ سال پيش بوده ديد هام.
در اينجا چند مثال درباره. اين نوع قبور و ديگر موارد از نسخه ها ميزنم. معمولاً اين نوع قبور در کنار قلعه ها، کنار
غارها، کنار دره ها و رودخونه ها، کنار چشمه و چاه ها يافت ميشوند.
)به يک قبر ميرسيد که پر از طلا و جواهرات است و از داخلش يک چاه باز ميشود که به مخزن اصلي وارد
ميشود(.
)در روبروي فلان جا ۳ قبر وجود دارد در قبر وسطي يک ظرف نقر هاي که داخل اين ظرف يک نقشه است(.
)در فلان جا فلان تعداد قبر بصورت سنگ چين درست شده است که در بين اين سنگ چين ها يک سنگ چين در
وسط قرار دارد و زير آن يک مخزن درست کرد هايم که داخلش فلان تعداد طلا وجود دارد(.
)درفلان جا قبر ۳ سردار وجود دارد که تمام اشياء و لوازم جنگي در داخلشان ميباشد و فلان هزار تا سکه.
طلا که مربوط به دو نفر از آن سرداران است در فلان متري قبري که در فلان سمت است و فلان متري به سمت
فلان جا در عمق فلان گذاشته ايم(.
يک مورد ديگه در باب سنگ هاي رنگي هست. مانند سنگ هاي قرمز يا سياه و غيره که بارها اين مورد در
نسخه ديده شده، مانند: )به سنگ قرمز به صورت مثلث ميرسيد در يک متري زير اين سنگ يک کوزه به سمت
پائين گذاشته شده شما ازاين محل تا بار يک و نيم متر فاصله داريد که رويش را با ساروج سخت کرد هايم( يا ) در
فلان جا سنگ قرمزي وجود دارد کمي با بقيه. سنگ ها در کف زمين فرق دارد. اگر در اينجا به عقب برگشته
فلان چيز را مي بينيد(.
يا يک نمونه. ديگه که سنگ هاي سياه هستند. معمولاً سنگ هاي سياه چه روي آنها نقش وجود داشته باشد يا
نباشد بار زيرش وجود دارد. بعضي مواقع با سنگ هاي سياه تنديس حيوانات درست شده، بازم يا توي شکم
حيوان بار وجود دارد يا زيرش و بعضي اوقات هر دو جا، به عنوان مثال: )فلان نقش روي يک سنگ سياه است
که زير اين سنگ ۷ خمره. طلا وجود دارد( يا جايي ديگر )زير فلان سنگ سياه که رويش فلان شکل است يک
سيني طلا و يک شمشير که دسته. آن از نقره و الماس است وجود دارد(.
يک مورد ديگه در باب رد پاهاي حيوانات هستش که تا حالا هر چي توي نسخه مشاهده شده در باب رد پاي
حيوانات بار زيرش بوده. مثلاً پاي خرس، پاي سگ، پاي گرگ و حتي من نمونه تصوير پاي گرگ رو ديدم با ۳ تا
سوراخ نامنظم در کنار هم، و اين رد پاها معمولاً روي سنگ هاي بزرگ و سنگين هستند که بارش دقيق يادم
نيست، در ۶ يا ۹ متري، اتاق بار پيدا شد. نمونهً خرس و سگ رو هم ميتونم از روي نسخه ها مثال بزنم اما لازم
نمي بينم.
salam7
درود به همه دوستان
اينم حاصل يک سال جمع آوري اطلاعات و تجربه من در مورد تنديس گراز:
اين سنگ نمادي است هم براي نشان دادن مسير و در بعضي اوقات هم جهت مخفي سازي دفينه کاربرد داشت.
اين سنگ نگاره به چند حالت مختلف تعبير ميشه و بستگي به شرايط قرارگيري اين سنگ در جاهاي مختلف
دارد. اول ميپردازيم به معني اول آن که، اگر اين سنگ در روي سنگي تخت قرار داشت و رنگ آن به رنگ
اُخرائي يا سياه بود چه معني ميدهد؟ در اين صورت بايد در زير شکم خوک درزي باشد که اگر موجود بود در
شکم آن سنگي قيمتي نمد پيچ شده است.
در قسمت دوم، اگر اين سنگ نگاره روي تخته سنگ و يا زمين بود و رنگ سنگ معمولي و صخر هاي بود قضيه
متفاوت است و شما بايد در جلوي آن به دنبال فرو رفتگي باشيد که در مرکز فرو رفتگي چاه وجود دارد و
دفينه در انتهاي چاه در ديواره اي به صورت پلمپ شده که با شکوندن پلمپ راه مشخص ميشود که ته اين راه به
اتاقي ختم ميشود که معمولاً بدون تله نيست که بعد از پشت سر گذاشتن تله به دفينه دست پيدا ميکنيد.
و در قسمت سوم، اگر خوک به صورت نيمه بود و به صورت تخريبي بود آنگاه معني آن به طور کل متفاوت است
و در اين مورد نشان راهي به درون غار است که درب ورودي غار را تخريب کرده اند. به طوري که از جلو
نمايان نيست و حتما شما بايد از کنار آن رد بشيد تا بتوانيد درب را تشخيص بدهيد و به صورت مخفي اين درب
طراحي شده. البته باز است و پلمپ نيست ولي قابل رو.يت نيست.
——
در کنار قبرستان، روي زمين با چند گراز يا با توله هاش ۴ يا ۵ حالت داره : روي بلندي، در دامنه يا سينه کش،
روي زمين مسطح در کنار قبرستان، روي زمين با چند گراز يا با توله هاش. نکته. بسيار مهمي که دوستان از اون
غافل هستند اينه که، محل و جاي قرار گرفتن علامات هست که “نهايتا” منجر به شناسائي محل دقيق دفينه
ميشه. هر يک از علائم در موقعيتهاي مکاني مختلف معانيِ متفاوتي دارن.

گراز به رنگ سياه به معني طلاست و به رنگ سپيد به معني نقره.
گراز ماده در ۱۸ ماهگي به سن بلوغ ميرسه. ۱۸ قدم جلوي گراز خيلي مهمه. ممکنه نشان دوم در ۱۸ قدمي
باشه.
جنوب غربي گراز هم بسيار مهم هست و گاهي هم اشاره به يک مزار مهم دارد.



خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: تجربیات و ریزه کاری های علم باستان شناسیجربیات باستان شناسی

تاريخ : 27 / 6 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب آریس موب
  • وب هزاره اینترنت
  • وب باکری آنلاین
  • وب جعبه دانلود